جلوی آی دی یاهو نوشته بودی روزی که رفتم کسی برام گریه نکرد...می خوام بگم اولا،تو عجب اراده ای داشتی و چه راحت از وطن و خانواده و دوستات دل کندی....دوم اینکه، حالا که فرسنگ ها دور شدی تازه یادت اومده که گریه های ما را ندیدی!!؟
البته حق داری آن شب تو فرودگاه اینقدر دوستات دورت کردندو تنهات نذاشتند که تو متوجه گریه کسی نشدی. حالا تنبل نکنه همین اول راه درسهات برات سنگینی کرد که یادت به گریه ما افتاد؟
ولی خودمونیما خوش بحالت...
سلام دوست من .
زیبا بود مثل پستهای قبلیت .
انعکاس آب هم به روز شد با :
1 سیر مرد سالاری از عهد بوق الی الابد... (طنز)
2 مرد مارمولک باز !!! (عکس)
حتما بیا سر بزن و نظرتو بهم بگو .خوشحال میشم. پس منتظرم.
در ضمن اگر با تبادل لینک موافقی خبرم کن.
سلام.ممنونم که سر می زنید دوست عزیز.بله با تبادل لینک موافقم.
سلام راست می گی تو فرودگاه انفدر وقت کم بود و تعداد زیاد که اصلآ یه عده رو نتونستم ببینم.حالا که یادم میاد خیلیها رو نتونستم ببوسم.ممنون از یادآوریت و ممنون بابت مطلب زیبات.دوست دارم
خواهش می کنم عزیزم....تو همیشه تو قلب ما هستی،
چه به یاد ما باشی و چه نباشی.کاشکی زودتر روزی بیاد که دوباره همگی دور هم جمع بشیم.
سلام ببخشید با اسم مستعار پیام میذارم این جوری راحت ترم.وبلاگ جالبی دارید.متن های کوتاه و زیبا.آدما وقتی از هم دور می شن قدر همو بیشتر می دونن.حالا شاید این آفا سیروس هم همین حس رو داره.موفق باشید.
سلام .ممنونم از تعریف زیبایتان در مورد وبلاگم .راستش با حرف شما موافقم.ولی گاهی اوقات متاسفانه برعکس،فاصله اگر خیلی زیاد بشه باعث فراموشی افراد می شود.