-
روز تولدم ۲۹ مهر
جمعه 1 آبانماه سال 1388 18:58
آرام نخواهد شد، از یاد نخواهد رفت. روزی خواهد آمد که فرزندم آزاد به دنیا خواهد آمد، نامی پارسی خواهد داشت و چون یک انسان خواهد زیست. از همه تون که روز تولدم را یادتون بود و برام پیام تبریک فرستادیدممنونم،هدایاتون باارزشترین بود.دوستتان دارم. و ازتو عزیزم که مثل همیشه غافلگیرم کردی.
-
خیلی دور خیلی نزدیک
پنجشنبه 23 مهرماه سال 1388 19:23
از کنار هم غریبانه میگذریم، ما دو غریبهای که سالها قبل به هم رسیده بودیم.
-
فرشته باش
پنجشنبه 23 مهرماه سال 1388 19:21
خوبیهایت برای دیگران، بدیهایت را فقط هدیه کن به من. بگذار همه مثل من تو را فرشته بپندارند.
-
زندان
پنجشنبه 23 مهرماه سال 1388 19:18
زندان بزرگی ساختند به بزرگی تمام وطن و به اندازه ی همه ی آدماش.......
-
دلتنگ تهران
سهشنبه 7 مهرماه سال 1388 03:55
هیچوقت فکر نمی کردم دلم اینقدر برای تهران تنگ بشه...شاید هم برای آدماش...دوستام..همکلاسیهام ...استادام..خلاصه اینکه دلتنگ تهران شدم اساس...
-
مردی اگرت هست کنون وقت نبرد است
یکشنبه 24 خردادماه سال 1388 07:42
از دست عدو ناله من از سر درد است اندیشه هر آنکس کند از مرگ نه مرد است جانبازی عشاق نه چون بازی نرد است مردی اگرت هست کنون وقت نبرد است
-
خواب
چهارشنبه 13 خردادماه سال 1388 22:41
کسی را که خوابیده می توان بیدار کرد ولی کسی که خود را به خواب زده هرگز.
-
رسیدن به آرزو
جمعه 11 اردیبهشتماه سال 1388 13:37
وقوع معجزه و رسیدن به آرزوها، به دست خودت رخ می ده.باور کن و انجامش بده.دنبالش هیج کجا نگرد،الا در درون خودت.
-
قلعه ی حیوانات
چهارشنبه 9 اردیبهشتماه سال 1388 12:48
خوب حالا بیایید یک کم دیگه بازیتون بدم:کی خسته هست!؟دشمن! کی رأی می خواد؟لابد بازم دشمن!!!............کاش حافظ شیراز زنده بود.اگه زنده بود....
-
یار دبستانی
چهارشنبه 9 اردیبهشتماه سال 1388 12:21
ای کاش اینقدر حرف برای گفتن داشتیدکه ترانه ای با ابتکارخودتان خلق کنید و نیاز نداشتیداز ترانه ای که شور و بیداری را در بچه های این مرزوبوم فریاد می زند،استفاده کنید.
-
راز تنهایی
دوشنبه 7 اردیبهشتماه سال 1388 17:57
چقدر تنهایی زیباست. و چقدر به تنها بودن نیازاست.رفتن به یک سفر.سفر به عمق وجود.و شناخت لایه ها و احساسهای درونی خودت.بدون حضور هیچکس و بدون نیاز به بودن هیچ کس دیگر. چقدر زیبا بود که تو خود را کشف کنی و نیازی به کشف حضور دیگران نداشته باشی. و چقدر نیاز بود که وجودت را برای خودت بشناسی و با صدای بلند به درونت فریاد...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1388 17:40
سیاسی کار کن ولی سیاسی کاری نکن!
-
سلام آخر
جمعه 4 اردیبهشتماه سال 1388 12:49
وقتی سلام کرد،که دیگه خیلی دیر شده بود.
-
تبریک سال نو ۱۳۸۸ با تاخیر
شنبه 8 فروردینماه سال 1388 21:56
سال نو و عید نوروز مبارک.امیدوارم سال جدیدسالی پربار همراه با سلامتی و موفقیت برای تمام ایرانیان در سراسر دنیا باشد.
-
پیام تبریک ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا
شنبه 8 فروردینماه سال 1388 21:50
پیام تبریک ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا باراک حسین اوباما به مناسبت فرارسیدن نوروز ۱۳۸۸ برای تمامی ایرانیان: نوروز تنها بخشی از فرهنگ نام آور شماست. هنر، موسیقی، ادبیات و نوآوری شما جهان را به دنیایی زیباتر و بهتر تبدیل کرده است. اینجا، در ایالات متحده، جامعه خود ما هم در پرتو سهمی که آمریکاییان ایرانی تبار ادا...
-
چهارشنبه سوری
چهارشنبه 28 اسفندماه سال 1387 14:49
باران هم نتونست جلوی مراسم چهارشنبه سوری را بگیره.چه شب باشکوهی هفت کوپه آتیش که هر کدوم به ارتفاع چهار متر بود.جای همه ی شما خالی.ما که نتونستیم از رو اتیش به دلیل ارتفاع زیادش بپریم.ولی به جاش دورش حلقه زدیم و بهش گفتیم که زردی ما از او سرخی او از ما... شاید به همین دلیله که امروز که از خواب بیدار شدیم همه ی ما سرخ...
-
پزشک فالگیر!
جمعه 23 اسفندماه سال 1387 08:01
تا حالا برای گرفتن فال قهوه سراغ کسی رفتید.اینم توسط یک دختری که قراره یک سال دیگه رسما جراح این مملکت بشه!؟ امشب وقتی یکی از دوستان بهم گفت که دوست داره با دختری که پزشک این مملکت هست ولی تو رستوران معروف شهر جایی که پاتوق پسرا و دخترای جوان هستش،فال قهوه می گیره اشنا بشم،قبول کردم. دختر مجرد و جوان که البته در یکی...
-
دلم سفر می خواد
یکشنبه 18 اسفندماه سال 1387 19:16
اقرار می کنم که خیلی خسته ام هر چی خواستم به زبون نیارم نشد.دلم می خواد کوله پشتیمو بردارم وسایل شخصی رو توش بریزم و برم یه جای دور تو یه سرزمین دیگه.اونجایی که خیلی دور باشه و آدماش هم من رو نشناسند.دلم می خواد تنها باشم.دلم می خواد که هیچکس به من نیاز نداشته باشه......دلم سفر می خواد........
-
زمونه ی لجباز
شنبه 10 اسفندماه سال 1387 23:16
فعلا همین را بگم که فردا دوباره عازم تهرانم و دانشکده و ترم بهاره .سپیده ،می گه عجبی خانومی، بالاخره رضایت دادید!! راستش من مدتهاست رضایت دادم ولی مثل اینکه زمونه یک کم باما سر ناسازگاری گذاشته،و راحت رضایت نمی ده. با زمونه که نمی شه جنگید، می شه؟باید باهاش کنار اومد وگرنه کلاهت پس معرکه است.امسال زمونه حسابی لجباز...
-
تقدیم باعشق
پنجشنبه 1 اسفندماه سال 1387 23:50
واقعا نمی دونم چی بنویسم.از این همه محبت و یک عالمه ابراز عشق و دوستی. با چه زبانی باید تشکر کرد.باور کنید حسابی شرمنده شدم و حالا موندم که چطور باید جواب محبتهای شما را بدم.می دونید درسته که هفته های سختی را گذروندم و شاید هنوز هم تمام نشده ولی با وجوددریای محبت دوستان و آشنایان،چه حضوری و چه تلفنی هیچ چیز سخت نبود.و...
-
آشتی با عالم و آدم
جمعه 18 بهمنماه سال 1387 00:47
شروع زندگی جدید از همین الان: قانون اول:همه را ببخشم و بدیهاشون را فراموش کنم!!اگه کسی از من دلخوره لطفا در بزنه ،بیاد تو ...و دلخوریش را عنوان کنه...قول می دم گوش کنم.عجله کن!!تا تنور داغه بچسبون!!
-
روزهای جدید
چهارشنبه 16 بهمنماه سال 1387 10:57
و امروز یه روز دیگه است.می گی نه ،نگاه کن!همه چیز در زندگی در حال تغییر و تحول به سوی بهترین هاست.شیطان حریف من نشد.خوشحالم که ضربه فنی اش کردم.اصلا برنامه اش را بر مبنای ناامیدی چیده بود،که خوب به موقع به داد خودم رسیدم.این چند روز به جز آنفولانزای شدید که خونه نشینم کرده(که خوب بد هم نیست) اتفاقهایی داره می افته که...
-
خاتمی آمد
دوشنبه 14 بهمنماه سال 1387 17:29
اگر چه خاتمی را دوست دارم و از شنیدن اعلام کاندیداتوری ایشان شاد شدم.ولی چون می دانم او را طعمه فرصت طلبان قراردادند،قلبا خوشحال نیستم.. محبوبیت تنها چاره ساز نیست. خاتمی می داند که آمدنش در این شرایط بحرانی، عدم تحقق وعده هایش را به دنبال دارد وفقط سوسوی امید ملتش را خاموش می کند.........به هر حال خاتمی آمد.
-
می خواستیم دنیا رو عوض کنیم
یکشنبه 13 بهمنماه سال 1387 11:23
یادته می خواستیم دنیا رو عوض کنیم.سالی که می خواستیم دیپلم بگیریم من همیشه می گفتم هرگز برای ادامه تحصیل ایران نمی مونم و حالا حالاها ازدواج نمی کنم.ولی تو گفتی که برای همیشه ایران می مونی و خیلی زود ازدواج می کنی .ولی سرنوشت اینگار جور دیگه رقم زده شد.من خیلی سریع ازدواج کردم و با همه ی تلاشم نتونستم برای ادامه تحصیل...
-
راه را ادامه بده
چهارشنبه 9 بهمنماه سال 1387 16:27
بازگشت به عقب،یعنی شکست!
-
جلسه
دوشنبه 7 بهمنماه سال 1387 12:57
تو ایران وقتی دو نفر با هم حرف میزنند اسمش هست «گفتگو.».اما اگه آقای رئیس با یه نفر حرف بزنه اسمش هست«جلسه»!! پشت درهای بسته هم همیشه تصمیمات مهمی گرفته می شه.به همین دلیله که ما تو دنیا حرف اول رو می زنیم!
-
ارباب رجوع
دوشنبه 7 بهمنماه سال 1387 12:48
وقتی تو یه اداره درست زیر تابلو احترام و تکریم ارباب رجوع ،پشت در اتاق رئیس یک ساعت کاشته شدی. اول یه اس ام اس به آقای رئیس بفرست و متن تابلو را یادآور شو...بعد هم یه گیم از تو موبایلت انتخاب کن و بازی کن.اینطوری کمتر چشمت به تابلو های شعاری اطراف می خوره ،و اجازه می دی که آقای رئیس هم بدون دستپاچگی به جلسه شون برسند!
-
گریه شادی
یکشنبه 6 بهمنماه سال 1387 23:04
با شنیدن خبر شکه شدم..و با گریه ی شادی تو گریه کردم.ولی هنوز ته دل نگرانم.خوشبختی تو آرزومه.
-
.....
یکشنبه 6 بهمنماه سال 1387 21:47
می دانم می توانم چون تو هستی!
-
مهیار و کاروبارش
پنجشنبه 3 بهمنماه سال 1387 17:39
انصافا این مهیار دانشکده ما تو همه چیز تکه!ما فکر می کردیم فقط درسشه که خوبه.یا اقتصاد دان خوبی هم هست ،ولی با کار امروزش معلوم شد حکایت بیش از این حرفهاست،روز پایان امتحانها به تمام بچه های (مترجمی خبر)ورودی ۸۵ یه شاخه گل بدی و یه متن زیبا.....اگر چه که ما دیر رسیدیم و لطف حضور تو مراسم که تو سلف بر پاکرده بود رو از...